English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (8477 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
back beach U کرانه جزر و مد
backshore U کرانه جزر و مد
backshore beach U کرانه جزر و مد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
seaboard U کرانه دریا
seaboards U کرانه دریا
boundaries U کرانه کرانی
boundary U کرانه کرانی
groin U کرانه دار
groins U کرانه دار
shore U کرانه ساحل
shore U کرانه
shores U کرانه ساحل
shores U کرانه
inshore U نزدیک کرانه نزدیک ساحل
bank U کرانه دیواری
banks U کرانه دیواری
sand U شن کرانه دریا
sands U شن کرانه دریا
interior U دور از مرز دور از کرانه
interiors U دور از مرز دور از کرانه
mete U کرانه
coast U کرانه
coasts U کرانه
strand U کرانه بندرگاه
strand U کرانه
strands U کرانه بندرگاه
strands U کرانه
sandbank U کرانه ماسه
sandbanks U کرانه ماسه
beach U پلاژ کرانه
beach U کرانه شنی
beached U پلاژ کرانه
beached U کرانه شنی
beaches U پلاژ کرانه
beaches U کرانه شنی
bounds register U ثبات کرانه ها
coast guard U گارد کرانه
coast guard officer U افسر گارد کرانه
in shore U در اب نزدیک کرانه
ionian U وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
lagune U جای کم گود در دریا نزدیک به کرانه
land swell U خیزاب یا غلت اب نزدیک کرانه
landding U کرانه رسمی فرودگاه
limicoline U کرانه زی
limicoline U وابسته به مرغان کرانه زی
littoral U کرانه
long shoreman U گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
martello U دژ کرانه
medoterranean U دور از کرانه
near shore U کرانه
off shore U دور از کرانه
off shore fisheries U شیلات دوراز کرانه
on shore U سوی کرانه
redshank U مرغ پا قرمز کرانه زی
rivage U کرانه
riverain U کرانه نشین ساحل نشین
sea coast U کرانه دریا
sea shore U کرانه دریا
shore patrol U کرانه پاسدار
strandline U خط کرانه
the means and the extremes U دو میان و دو کرانه
the nile overflows its banks U نیل طغیان کرده کرانه خودرافرامیگیرد
to push off U از کرانه دریادورشدن
to set in U سوی کرانه روان شدن
groin U کرانه دار
upper limit [of the integral] U کرانه بالا [انتگرال] [ریاضی]
lower limit [of the integral] U کرانه پائین [انتگرال] [ریاضی]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com